loading...
وبگاه رضا زرعی ، وکیل پایه یک دادگستری
رضا زرعی بازدید : 566 یکشنبه 30 خرداد 1395 نظرات (0)

 

وکیل  و خطیب مشهور، دکتر حسن صدر (1288-1364ش)

                                                                      (قسمت اول)                   

                                                                                       رضا زرعی، وکیل پایه یک دادگستری- اردبیل

                              هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق            ثبت است در جریده عالم دوام ما 

  اگر قرار باشد نام بیست نفر از وکلای مشهور و خوشنام کشورمان را از صدر مشروطیت تاکنون نام ببریم، بی شک نام حسن صدر، در صدر خواهد بود ؛ چرا که آن مرحوم، علاوه بر اشتغال به حرفۀ وکالت دادگستری، خطیبی مشهور و نویسنده ای توانا نیز بشمار می رفت و قلم سحاری داشت که او را از دیگران شاخص می نمود .

 دکتر حسن صدر، فرزند محمود صدرالمحدثین، در سال 1288 شمسی در اصفهان بدنیا آمد. از چندین سال پیش از مشروطیت ، اصفهان سه واعظ مشهور داشته است : سید جمال الدین واعظ ، میرزا نصر الله ملک المتکلمین و بالأخره میرزا محمود صدر المحدثین که این آخری پدر حسن صدر می باشد که این هر سه عضو انجمن عنقا بودند که به ریاست میرزا محمدحسین عنقا فرزند ارشد همای شیرازی همه هفته عصرهای جمعه بعد از 1292 قمری در منزل شاعر در اصفهان تشکیل می شد و تا اوایل قرن چهاردهم ادامه داشت . صدر المحدثین در کنار این خطیبان فاضل ، به مردم درس آزادی و آیین وفاداری و حقوق بشر را تعلیم می دادند . حسن صدر نیز در فضای چنین شهر و خانه ای رشد و نمو یافت تا در میان مردم به حسن اخلاق و فصاحت بیان و آزادیخواهی شهره گردد .

حسن صدر در هفت سالگی این پدر دانشمند را از دست داد و برادرش عبدالحسین صدر ، که او نیز نبوغی در علم و موسیقی عظیم داشت ، نظارت فکری و معنوی برادرش را بر عهده گرفت. حسن صدر با شوق فراوان دانستن و آموختن از چهار سالگی به مدرسۀ آلیانس اصفهان رفت و تا دورۀ اول متوسطه در همین شهر بود . آن گاه پس از تحصیل علوم فقه ، اصول ، منطق و فلسفه ، از سال 1308 به همراه خانواده به تهران آمد و پس از طی دورۀ دبیرستان دارالفنون ، در خرداد ماه 1312 لیسانس رشتۀ قضایی دانشکده حقوق را در سه سال به پایان برد و چون در بین دانشجویان رتبه اول را حائز شده بود، نشان درجۀ اول علمی گرفت. پس از آن بلافاصله برای ادامۀ تحصیل عازم فرانسه شد و با تلاش شبانه روزی ، دکترای حقوق جزا را در دانشگاه پاریس به پایان رساند و به کشور بازگشت.

در بدو امر به خدمت قضا درآمد. سه سال در خدمت دادگستری بود ولی پس از آن از خدمات دولتی و قضایی کناره گرفت و از سال 1319 تا پایان عمر به وکالت پرداخت . بعد از شهریور 1320 که فضا برای فعالیت های سیاسی و اجتماعی در کشور مساعد شده بود ، حسن صدر مانند آن پرنده ای که از قفس آزادش کرده باشند تماماً در اوج مبارزات بود ، روزنامه منتشر می کرد ، کتاب می نوشت ، حزب تشکیل می داد ، تا آن که وکالت از مبارزانی چون دکتر مصدق را بر عهده گرفت و در طول تمامی مدت وکالت ، کم و بیش با کانون وکلای مرکز نیز همکاری داشت و در دورۀ هجدهم هیئت مدیره وکلا، عضو اصلی کمیسیون سخنرانی آن کانون بود و کارآموزان را (در حدود سال 1347) یاری می داد .

حسن صدر، به کشورهای فرانسه ، انگلیس ، هلند و نیز آمریکا سفر کرده و با فرهنگ مغرب زمین آشنا و به زبانهای فرانسه،عربی وانگلیسی نیز مسلط شده بود . او در آستانۀ انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی وقت، به همراه جمعی از مبارزان وقت، جمعیتی بنام :«جمعیت تعاون» را تشکیل داد و به طور منظم در ساختمان این جمعیت به ایراد خطابه پرداخت و در ائتلاف حزب «ایران» و «میهن» هم مؤثر بود. 

دکتر جلال عبده در انگیزۀ تشکیل جمعیت تعاون و بافت آن می گوید:«... با دوستانی از قبیل ضیاء الدین نقابت، یحیی فتحی، مرتضی نوریانی، حسن صدر و عده ای دیگر از دوستان، جمعیت تعاون را تشکیل دادیم. فکر ما این بود که این جمعیت هم جنبۀ اقتصادی داشته باشد، هم جنبۀ سیاسی. اما به تدریج جنبۀ سیاسی آن بر جنبۀ اقتصادی تعاونی غلبه کرد. از ساختمان اسداله ملک پور برای گردهم آیی استفاده کردیم. تعدادی از جوانان تحصیل کرده، بازرگانان، اصناف و سایر طبقات وارد جمعیت شدند. سخنرانی های منظمی ترتیب دادیم. حسن صدر که در ایراد خطابه و قدرت بیان کم نظیر بود و چندی پیش بدرود حیات گفت، از جمله سخنرانان جمعیت تعاون به شمار می رفت... »

به چند نمونه از فعالیت های شاخص حسن صدر ذیلاً اشاره می کنیم:

تأکید بر آزادی بازداشت شدگان «متفقین» و تخلیۀ ایران توسط آنان!

 حسن صدر در روزنامه «قیام ایران» همزمان با فعالیت های آگاهی بخش ، اطلاعیه های «حزب عدالت» را نیز تا مدتی منتشر می کرد و پشتیبان اهداف آزادیخواهانه و مبارزاتی آن حزب شمرده می شد.

اگر نحوۀ مبارزه صدر و مخالفت وی با بیگانگان و اشغال خاک کشور توسط قوای متفقین و تأکید بر تخلیه ایران در برهۀ خاص پایان جنگ جهانی دوم را مد نظر قرار دهیم ، متوجه خواهیم شد که بزرگانی چون حسن صدر چه سختی هایی را در راه تعقیب آرمان های خود متحمل شده اند! به قسمتی از گزارش مورخ 14 خرداد 1324 کلانتری بخش 2 تهران خطاب به وزارت کشور و شهربانی کل کشور (که در جلد دوم «اسنادی از مطبوعات ایران و دولت کودتا» ، مربوط به مرکز اسناد ریاست جمهوری مندرج است) توجه می کنیم : « در 28 اردیبهشت 1324 عده ای در خیابان سپهسالار که به پنج الی شش هزار نفر تخمین زده اند و عده ای هم در محوطه حزب عدالت بودند، بدواً آقای عبدالرحمن فرامرزی و سپس آقای حسن صدر وکیل دادگستری و مدیر روزنامه قیام ایران نطق کرده و موضوع نطق آقایان مزبور ،آزادی بازداشت شدگان (که با نظر و فشار دول پیروز در جنگ جهانی دوم از جمله روسیه و انگلیس در ایران دستگیر و در مراکز و مناطق مختلفی از ایران (از جمله اراک و رشت) تحت نظر و زندانی شده بودند که از جمله آنها آیت سید محمود کاشانی، حسینقلی کاتبی، محمد سجادی و نوبخت، احمد شاملو و غیره بود) واظهار شادمانی از خاتمه جنگ و تقاضای تخلیۀ ایران از قوای متفقین بوده که عده ای از حزب توده و برادران آقای لنکرانی در اول خیابان سپهسالار مجتمع و مشغول ایراد نطق بودند و اختلال می کردند و پِهِن می پاشیدند... و با آجرها حمله ور می شدند و اغلب چوب در دست داشتند. آقای مرتضی لنکرانی پس از رؤیت حسن صدر، که برای اعضای حزب عدالت سخنرانی می کرد، دوستانش را برای کتک زدن آقای حسن صدر تحریک می کند. آقای لنکرانی و سایرین به مشارٌالیه(حسن صدر) حمله ور و شخص لنکرانی یقۀ کت او را گرفته و در آن حال، مأمورین انتظامی نجاتش دادند و در این هنگامه مرتضی لنکرانی با حالت نا معلومی به سر او (حسن صدر) زده که خون جاری شده است...»

زندگی بدون آزادی یک پول سیاه ارزش ندارد!

روزنامه «قیام ایران»، که بعداً به صورت هفتگی منتشر شد ، بنا به تعبیر کتاب «شهریور 20 و مطبوعات ایران»، نشریه ای به شدت ملی گرا و مخالف استعمارگران و بیگانگان بود و در طول مدت انتشار، چندین بار دچار توقف شد که یکی از آن توقیف ها مربوط به زمستان 1325 شمسی است که به مدت شش ماه طول کشید . دلیل یکی از این توقیف ها ، در گزارش شماره 2072 مورخ 9/3/1326 فرماندار نظامی تهران سخنرانی حسن صدر در مسجد مجد اصفهان است که در «اسناد مطبوعاتی ایران (1332-1320) ج 3، از انتشارات سازمان اسناد ملی ایران » که به کوشش غلامرضا سلامی و محسن روستایی آمده به چاپ رسیده است . با هم می خوانیم:

«... حسن صدر رشتۀ سخن را در دست گرفته و موضوع را تحت عنوان:" زندگی بدون آزادی یک پول سیاه ارزش ندارد" ، به ورود جنازۀ اعلی حضرت فقید ]رضاشاه[ کشانده و در ضمن سخنرانی مطالب توهین آمیز و زننده به خاندان سلطنتی و رئیس دولت بیان و حتی موضوع را در روزنامه خود نیز بطور ضعیف منعکس نمود...» . آری! درست بعد از این گزارش ها بود که «قیام ایران» در تیرماه 1326 بار دیگر به مدت یک ماه توقیف و صدر به دادگاه فرا خوانده شد و تهدید به اعدام شد و سپس انتشار این روزنامه نیز تداوم یافت تا نوبت به توقیف های بعدی برسد که ذیلاً می آوریم .  

بعد از کودتای نظامی 28 مرداد ؛ یعنی در تاریخ 2/6/1333 تحت شماره 1707 ت ، فرماندار نظامی تهران ، تیمور بختیار خطاب به نخست وزیر وقت می نویسد :«جناب آقای نخست وزیر- روزنامه نامبرده بالا [قیام ایران] به علت درج مقالات تحریک آمیز و خلاف مصالح کشور توقیف گردید. دستور داده شده از چاپ و انتشار آن جلوگیری نمایند»!

در جواب این گزارش در تاریخ 10/6/1333 بشماره 4/ 1601 ، از طریق عوامل دفتر نخست وزیری خطاب به فرماندار نظامی دستور داده می شود :«با آقای حسن صدر، مدیر روزنامه قیام ایران مذاکره فرمایید که دولت راجع به بحث و انتقاد در مورد مسائل و امور داخلی نظری ندارد. ایرادی که به جریده مذکور و سایر جرایدی که مورد تعقیب قانونی قرار گرفته ، بالمثال مقالۀ مندرجه در شماره 513 راجع به دهمین سال آزادی رومانی می باشد  که تبلیغات مؤثری به اتکای آمار... اعمال شده ...درج چنین مقاله ای در یک روزنامۀ ایرانی شائبه آمیز است و ممکن است راجع به مناسبات و منابع اطلاعات کارکنان روزنامه مزبور ایجاد توهم نماید... به هر جهت ایشان را متذکر سازید ، روشی را اتخاذ کنند که از لحاظ وجدان و منطق با مصلحت مملکت توأم باشد.»

معلوم می شود که ابزار تهدید و توقیف روزنامه ها و گذاشتن شرط و شروط و اِعمال محدودیت ، بهانه ها و عناوین خاص خود را دارد ؛ از قبیل : «شائبه آمیز نباشد ، ایجاد توهم ننماید ، وسیلۀ استفاده مقامات و محافل بیگانه قرار نگیرد و ایجاد مشکلی در طریق برنامه های اصلاحی کشور ننماید » و غیره ... ! ( نقل از مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک ، از انتشارات مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، جلد اول، چ.اول، زمستان 1382)

حسن صدر: این وکالت دادگستری، حرفه و شغل من می باشد!

در گزارشی از ساواک بشماره 6133/د-1 مورخ 24/11/1338 که با موضوع :«جلسۀ حوزۀ شماره 22 زحمتکشان» که مربوط به مظفر بقایی و حزب اوست ، به دو مطلب اساسی راجع به حسن صدر اشاره شده است که به لحاظ اهمیت موضوع هر دو را می آوریم:

  1- حسن صدر از هر فرصتی برای مبارزه و دفاع از آزادی مطبوعات استفاده می کرد و در موضع گیری ها و سخنرانی های خود مسائل اساسی روز کشور را تحلیل می کرد . یکی از آن اجتماعات در دانشگاه تهران تشکیل می شود . در گزارش فوق توسط ساواک چنین آمده است : «.... حسن صدر در بین سخنرانی خودش می گوید: در مملکتی که ملت آن حق اجتماع در محلی را ندارند و مطبوعات آن آزادی عمل ندارند و قلم آزادیخواهان را  شکسته اند، این جلسات و این اجتماعات بسیار لازم است...»

  2- جلب حسن صدر توسط سازمان امنیت وقت نیز به این صورت است: «... با ماشین جیپ به درب(؟) منزل صدر می روند و ایشان را به سازمان امنیت می برند و در آنجا به حسن صدر می گویند: باید از وکالت پرونده قتل زن در مسافرخانۀ قم، که قاتل آن حاج مهدی قمی می باشد، استعفا بدهی و حسن صدر می گوید این وکالت دادگستری، حرفه و شغل من می باشد و قانون این اجازه را به من داده... سرهنگی که در سازمان امنیت بوده به حسن صدر می گوید شما باید از این وکالت حاج مهدی استعفا بدهی و اگر ندهی در موقع معین نخواهی توانست از موکلت دفاع نمایی و ما هم قانون را زیر چکمه های خودمان له و خرد کرده ایم...»!

تأسف در اتلاف استعداد جوانان و وابستگی آنان به روس ها!

پروفسور ابوالمجد حجتی در جلد اول کتاب خاطرات خود بنام «جنبش ملی و دولت مردم» در مورد تأثیر مقالات پرشور صدر و تأسف خوردن های وی در خصوص اتلاف استعدادهای جوانان کشور در بعد از شهریور 1320 ، آن هم به دست حزب توده چنین آورده است: «روزی حسن صدر مدیر روزنامه قیام ایران ، که از روزنامه نگاران مشهور ملی و بسیار شایسته و برازنده و گرامی بود، به یکی از جلسات پر هیجان مجلس آمده بود. فراموش نمی کنم که پس از دیدن هنرنمایی ها واستعداد و ابتکار نمایندگان حزب توده در ان جلسه، با حالتی تحسین آمیز همراه با رنج و اندوه گفت : «حیف نیست که چنین جوانانی با این همه استعداد، خود را با روس ها آلوده کنند؟ اینها می بایستی از پیشگامان نبرد ملی ما باشند، حیف و صد حیف!» سر مقاله هایی که حسن می نوشت از نوشته های کم مانند و پرشور و استوار میهنی و آزادگی بود.»

نمونه ای از بزرگداشت وکلای تأثیرگذار توسط حسن صدر

حسن صدر در بزرگداشت وکلای تأثیرگذار و پیشکسوت نیز کوتاهی نداشت. نمونه ای از این ادعا در مجله «حقوق مردم» ، شماره های 19 و 20 ، سال 1349 ، آمده است . بنا به گزارش این مجله خطیب و وکیل بزرگوار ما ، در روز جمعه 29 خردادماه 1349در مراسم سالروز درگذشت مرحوم سید هاشموکیلرئیس‏ سابق کانون وکلایدادگستری مرکز که در منزل آن مرحوم ، با شرکت آقای میرمطهری رئیس اسبق دیوانعالی کشور و عده‏ زیادی از وکلایدادگستریبرگزار شده بود، دربارۀ مرحوم سید هاشموکیلو نقش‏ او در ایجاد هماهنگی و وحدت بین وکلایدادگستری‏ و همچنین از کوشش و همت او در تأسیس کانون مستقل‏ وکلا سخن ها گفته و در آخر نیز افزوده بود : « مرحوم هاشموکیلکم‏سخن می گفت ولی گزیده بیان می داشت،صبور و بردبار بود و همه برای او احترامروا می داشتند ، او سعادتمند زندگی‏ کرد و سعادتمند از دنیا رفت ،خدایشبیامرزد. نام (وکیل) با وکالت و کانون وکلا توأم است و خاطره او در نزد دوستان و شاگردان وهمکارانش همواره زنده و جاوید است»

       راستی! کجایند آن سخنوران وارستۀ شکّر شکن ، که از احوال ما بپرسند و در مجالس شادی و عزای ما حاضر شوند و به ما وکلا در این اوضاع وانفسا بگویند که چه کنیم که از حق پرستی و آزادگی و هویت صنفی و حرفه ای واقعی خود دور نشویم و گرفتار نمایش های ظاهری بی محتوا نباشیم و استقلال کانون ها و وکلا را لقلقۀ زبان نگردانیم؟ آیا همین حرکات نمایش گونۀ بعضی از پیش کسوتان در بعضی استان های تازه تأسیس کانون ها ، درد بی مسئولیتی و ظاهر پرستی ما را دوا خواهد کرد یا خود آن رفتارهای ظاهری به قول عارف نامی مولوی رومی صفرای ما را خواهد افزود و درد ما را شدیدتر خواهد کرد؟ چاره چیست؟ آیا رواست که ما هم مثل سعدی از دست دوستان فریاد بزنیم و فریادرسی نیابیم؟

      خاطره «هاشم وکیل» ها ، کاتبی ها ، و حسن صدرها را گرامی می داریم و از این بزرگان پیشکسوت جز این قدرشناسی ها انتظار دیگری نداریم و از عزیزان بزرگوار پیشکسوت خودمان هم که در سنگر اسکودا و کانون های سراسری بزرگ جا گرفته اند ، عاجزانه تقاضا داریم که بدون هرگونه تظاهر و پراکنده کاری بر اهمیت ایجاد هماهنگی و همدلی بین وکلای دادگستری و کانون های آنان بیشتر بپردازند و حرکات آنان را در سطح کانون ها جهت صحیح بدهند و از شخصی کردن امور و منفعت طلبی فردی بپرهیزند و زندگی سعادت مندانه را همچنان بر زندگی مماشات گونه برتری نهند و در این راه صبوری پیشه کنند.    

نقش ارتش در کشورهای پیشرفته و عقب مانده

آقای فرهنگ ریمن ، که در کتاب خود با نام «ارتش و میلیتاریسم» به نطق های سپهبد رزم آرا ، در مقام ریاست وقت ستاد ارتش ایران عطف عنان کرده بود ، از حسن صدر ، به عنوان :«مدیر با شهامت و محبوب قیام ایران و نویسنده و خطیب اول ایران -که علاوه بر فضل و کمال به شهامت و صراحت و شرافت آراسته اند»- تقاضا می کند قبل از چاپ آن رساله، مقدمه ای بر این اثر مرقوم فرمایند. حسن صدر نیز این تقاضا را بی جواب نگذاشته و با شوری تمام، در سطوری اندک، آنچنان تحلیلی از نقش ارتش در کشورهای مختلف ، از جمله ایران زمان رضاشاه و محمدرضا شاه ، ارائه می دهد، که به نظر نگارنده این تحلیل با یک دنیا معنی شامل ارتش های اکثر کشورهای جهان سوم در همه زمان ها و مکان ها می شود . او می نویسد:  

     «ارتش و تشکیلات قشونی در ایران مثل بسیاری از کشورهای عقب مانده، مایه و پایۀ ایجاد حکومت ها و مرجع و متکّای آنها محسوب می شود، سلطنت رضاشاه از سازمان قشون مایه گرفت. همه می دانیم سردار سپه از مجلس و ملت قهر کرد و به صورت تعرض گوشه گرفت، امرای لشگر و سران سپاه از اکناف مملکت رنجش خود و واحدهای خود را از قدرناشناسی مجلس و ملت از نجات دهندۀ مملکت به مجلس شوری ملی ابراز و آمادگی خود را برای تصرف و تسخیر پایتخت دموکرات و مشروطه خواه اعلام کردند! در کشورهای عقب مانده انتظاری جز این داشتن خطاست، زیرا با توجه به بی خبری اکثریت ملت، طبعاً مایه و مبنای حکومت ها زور و قلدری است و حکومت قلدر هم قهراً به ارتش و نیزه متکی و مستظهر است... همان اندازه که ارتش زورگو و عاجز کش، مانع رشد اکثریت ملت و موجب دوام حکومت اقلیت ستمگر و متعدّی است، ارتش ملی و دموکرات، که از میان ملت برخاسته... می تواند تمامیت کشور را در برابر دشمنان خارجی ...محافظت نماید.»

                                                                                                                  ادامه دارد...

متن کامل قسمت های 1 تا 5 این مقاله را می توانید از اینجا دانلود فرمایید .


مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
مارکوس تولیوس سیسرون(43- 106 پیش از میلاد) ، وکیل مدافع، نویسنده، شاعر ،قانون دان و فیلسوف رُمی است که به «ستون آهنین» معروف شده بود. لقب ستون آهنین را «نوح بن یوئیل» در ضمن نامه ای برای وی انتخاب کرد و در علت آن چنین نوشت: «تو ستون آهنین هستی و مشیت خداوند چنین است که یک انسان با تقوا و طرفدار حق و عدالت در میان ملل چنین باشد. سالها و قرن ها پس از آنکه مرمره های صیقلی شده خرد شوند و فرو ریزند، آهن عدالت و حق طلبی همچنان برقرار می ماند و سقف را بر سر آدمیان نگاه می دارد. مارکوس عزیز! بدون وجود مردانی نظیر تو ، در سراسر تاریخ بشریت، ملت ها نابود می گردند و از انسان چیزی بر جای نمی ماند.» *این پایگاه، به منظور بسط فرهنگ وکالت، دسترسی آسان به مقالات حقوقی، پیگیری اخبار و موضوعات مبتلابه وکالت دادگستری و نیز آشنایی با تاریخ وکالت و وکلای مشهور جهان و ایران طراحی شده است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,930
  • بازدید ماه : 2,160
  • بازدید سال : 4,080
  • بازدید کلی : 33,272